گل گاو زبون
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو





  اصلیه یادت نره!!!!   ...

​در زمان جدایی دو آلمان ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﻪ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺭسید . ﺍﻭ ﺩﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺍشت. ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻣﺮﺯﯼ گمرک از او پرسید: ﺩﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ؟

ﺍﻭ گفت : #ﺷﻦ!

ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ کرد ﻭ  ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ، متوجه شد ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺟﺰ ﺷﻦ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ در کیسه‌ها نیست  . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺒﻮﺭ داد. ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺨﺺ ﭘﯿﺪﺍ شد. دوباره در کیسه‌های همراه مرد چیزی جز شن نبود. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ شد و مأمور به این نتیجه رسید که این مرد دیوانه است.

ﭘﺲ ﺍﺯ متحد شدن #آلمان یک ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ دید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭ گفت : چرا در آن سالها کیسه‌های شن را با خودت از مرز رد می‌کردی؟

ﻣﺮﺩ گفت : من کیسه‌های شن را رد نمی‌کردم. من هر هفته یک #دوچرخه نو را #قاچاقی از مرز رد می‌کردم
ﻧﺘﯿﺠﻪ: ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ #ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ_ﻓﺮﻋﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﺎﻓﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1398-02-02] [ 11:25:00 ق.ظ ]





  حسن خلق با مردم   ...

واقعا تو زندگیمون خیلی جاها هست که مرددیم چجوری رفتارکنیم تا بخاطر رضایت یکی ،باعث دلخوری یکی دیگه نشیم مادربزرگ خدا بیامرزم که معلم قران هم بود همیشه تو دعاهاش این دعا رو زمزمه میکرد

رب زدنی علما وایمانا وعملا 

 واقعا این قدرت تشخیص وتمییز که رفتارمون متناسب با رضای حق تعالی باشه ودر نظر اطرافیان پسندیده باشه خیلی مهم وحیاتیه.

ﻣـﺮﺩﯼ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺶ ﺯﻧـﺶ ﺁﻣـﺪ ﻭ ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: “ﻧـﻤـﯿـﺪﺍﻧـﻢ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﭼـﻪ ﻛـﺎﺭ ﺧـﻮﺑـﯽ ﺍﻧـﺠـﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛـﻪ ﯾـﻚ ﺟـﻦ ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩﻡ ﺁﻣـﺪ ﻭ ﮔـﻔـﺖ ﻛـﻪ ﯾـﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﺗـﺎ ﻣـﻦ ﻓـﺮﺩﺍ ﺑـﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛـﻨـﻢ"!
ﺯﻥ ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: “ﻣـﺎ ﻛـﻪ 16 ﺳـﺎﻝ ﺍﺟـﺎﻗـﻤـﻮﻥ ﻛـﻮﺭﻩ ﻭ ﺑـﭽـﻪ ﺍﯼ ﻧـﺪﺍﺭﯾـﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﺑـﭽـﻪ ﺩﺍﺭ ﺷـﻮﯾـﻢ.

ﻣـﺮﺩ ﺭﻓـﺖ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣـﺎﺟـﺮﺍ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗـﻌـﺮﯾـﻒ‌ ﻛـﺮﺩ، ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﮔـﻔـﺖ: “ﻣـﻦ ﺳـﺎﻟـﻬـﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻧـﺎﺑـﯿـﻨـﺎ ﻫـﺴـﺘـﻢ، ﭘـﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﭼـﺸـﻤـﺎﻥ ﻣـﻦ ﺷـﻔـﺎ ﯾـﺎﺑـﺪ”
ﻣـﺮﺩ ﺍﺯ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩ ﭘـﺪﺭﺵ ﺭﻓـﺖ، ﭘـﺪﺭﺵ ﻧـﯿـﺰ ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: “ﻣـﻦ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺑـﺪﻫـﻜـﺎﺭﻡ ﻭ ﻗـﺮﺽ ﻭ ﻗـﻮﻟـﻪ ﺯﯾـﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓـﺮﺷـﺘـﻪ ﺗـﻘـﺎﺿـﺎﯼ ﭘـﻮﻝ ﺯﯾـﺎﺩﯼ ﻛـﻦ”
ﻣـﺮﺩ ﻫـﺮﭼـﻪ ﻛـﻪ ﻓـﻜﺮ ﻛـﺮﺩ ﻫـﻮﺍﯼ ﻛـﺪﺍﻣـﺸـﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷـﺘـﻪ ﺑـﺎﺷـﺪ، ﻛـﺪﺍﻡ ﯾـﻚ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺍﻓـﺮﺍﺩ ﺗـﻘـﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧـﺪ، ﺯﻧـﻢ؟ ﻣـﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘـﺪﺭﻡ؟

ﺗـﺎ ﻓـﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼـﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘـﯿـﺪﺍ ﻛـﺮﺩ ﻭ ﺑـﺎ ﺧـﻮﺷـﺤـﺎﻟـﯽ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺶ ﺟـﻦ ﺭﻓـﺖ ﻭ ﮔـﻔـﺖ: “ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛـﻪ ﻣـﺎﺩﺭﻡ ﺑـﭽـﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔـﻬـﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃـﻼ ﺑـﺒـﯿـﻨـﺪ“
ﭼـﻘـﺪﺭ ﺧـﻮﺑـﻪ ﻣـﺎ ﻫـﻢ ﮐـﻤﯽ ﻓـﮑـﺮ ﮐـﻨـﯿـﻢ ﻭ ﻋـﺠـﻮﻻﻧـﻪ ﺗـﺼـﻤـﯿـﻢ ﻧـﮕـﯿـﺮﯾـﻢ.?اگر می خواهی

شخصیت گیرایی 

داشته باشی،،،،

نبایدکاری کنی که

دیگران ازتو

خوششان بیاید

بلکه باید کاری کنی که

وقتی درکنار

دیگران هستی،

آنها نسبت به خودشان

احساس بهتری داشته باشند.???

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1398-01-28] [ 03:30:00 ب.ظ ]





  #وای_از_دروغ   ...

​?امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:

جُعِلَتِ الخَبائِتُ فی بیتٍ، و الْکِذْبُ مَفاتیحُها؛

همه ی پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید همه آنها «دروغ» است.

نزهة الناظر و تنبیه الخواطر، ص 145.
?لطیفه?

دروغ کلید پلیدیهاست، بعضی وقتام گریبان خود آدمو میگیره?
ﺧﺎﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﺵ ﺁﺏ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﺑﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ .

ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﻣﻴﺪﻡ .

ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺩﻣﺶ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ، ﻫﻤﺸﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺭﺩﻡ? ﻭ

ﻟﻴﻮﺍﻥ ﺧﺎﻟﻲ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﺧﺎﻟﻪ

ﮔﻔﺘﻢ ﻫﻤﺸﻮ ﺧﻮﺭﺩ?

ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍ ﺧﻴﺮﺕ ﺑﺪﻩ !!

ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺷﮑﻤﺶ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﻴﮑﻨﻪ،ﺗﻮﺵ ﻗﺮﺹ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1398-01-27] [ 10:52:00 ب.ظ ]





  #مناجات_شعبانیه   ...

دیروز صبح  که از خواب بیدار شدم فکر کردم اول شعبان ومن روزه اول ماه مبارک رو از دست دادم یکم حالم گرفته شد چون با حالی که از خودم سراغ دارم واقعا حال عمومی بدنم برا روزه بدون سحری اصلا مساعد نیست،صبحانه بچه ها رو درست کردم وبرا دیدن پیامهایم گوشی رو دستم بر داشتم اولین پیام مال سایت رهبری بود ؛وای باورم نمی شد ،ماه رجب ۳۰ روز شده بود وفردا رو اول ماه شعبان اعلام کرده بودند خیلی خوشحال شدم.

پسر کوچکم که این خوشحالی رو دید علت خوشحالیمو پرسید،من هم گفتم،گفتش مامان کل روز ،روزه گرفتن سخت نیست؟

بهش گفتم معلومه که یکم سخته خوب وقتی روزه ای بیشتر باید حواست باشه ،کلا مراعات کارات رو بکنی  

یاد حرف مامان بزرگ میفتم که همیشه می گفت: مهمون باید برازنده میزبونش باشه روزه دار هم مهمون خداست . 

ولی پسرم اون شیرینی ولذتی که وقت افطار تو وجودت میاد می ارزه به همه ی اون بقول تو سختیهاش?

بخش هایی از مناجات شعبانیه

خدایا، 

آن دم که تو را ندا می کنم، صدایم را بشنو 

و چون تو را می خوانم، پاسخم ده 

و چون با تو راز می گویم، مرا دریاب که به سوی تو گریخته ام و پیش روی تو ایستاده ام. 
خدایا، 

اگر من لایق رحمت تو نیستم، ولی تو سزاوار لطف و کَرَم بی پایانی[؛ پس مرا از لطف و کَرَمت بی نصیب مساز، ای مهربان ترین].
خدایا، 

آن که به تو شهرت یابد، هرگز بی نام و نشان نگردد. 

آن که به تو پناه آوَرَد، هرگز خوار و زبون نماند 

و آن که تو به او روکُنی، بنده دیگری نشود. 
خدایا، 

آن که رو به سوی تو کند، نور یابد و آن که به تو پناه آورد، پناه جوید. 
رحیما، 

من به درگاهت پناه آورده ام؛ پس ای مهربان، امیدم را ناامید مکن و از لطف و رأفتت محرومم مدار.
خدایا، 

اگر گناهانم مرا نزد تو خوار گردانیده، تو به خاطر حُسن اعتمادم به تو از من درگذر. 
مهربانا، 

اگر عصیانم مرا از لطف و کرمت دور داشته، یقینم به تو، کَرَم و عطوفت تو را دریادم زنده می دارد.
مرا از آنان قرار ده که همواره در یاد تواند، هرگز عهد تو را نمی شکنند و شکر تو را لحظه ای از یاد نمی برند.
آمین 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1398-01-18] [ 04:41:00 ب.ظ ]





  #پدرم   ...

چیزی که بیشتر وپررنگتر از پدرم تو ذهنم هست ؛دستای پینه بسته و#ترک،ترک شده ی پدرمه.

زمان ما آ#ذری ها به باباشون آجان میگفتن ،شاید این کلمه مخفف شده ی #آقاجان فارسی باشه ولی در هر صورت برای من این کلمه تداعی گر خیلی چیزهاس?

من دختر کوچیک آجان مورد توجه ویژه اش بودم?

6سالم که تموم شد خواستم برم مدرسه ،چون نسبتا جثه ریزی داشتم خیلی نگرانم بود?

یادمه به مامان می گفت :"خانم چرا اسمشو نوشتی مدرسه !!!این #دختر که وزنی نداره به یه باد تند بنده ?

معمولا من هم با این حرفش حس پر کاه بودن بهم دست میداد?

یادمه چند روز مونده به #عید ،یه عروسک خوشگل که روزها حسرتشو کشیده بودمو،بقول امروزی ها"سورپرایز"برام بعنوان کادوی چهارشنبه سوری می خرید.

وای چه ساعتها وچه لحظه های قشنگی بود بازی کردن با اون #عروسک?

الان……?

خیلی دلم برا دستهای مهربونش که موهامو نوازش می کرد وباهام حرف میزد تنگ شده??

دلم بد جوری هواتو کرده آجان

دلم پر میزه برا فقط یه لحظه دیدنت وبوسیدن دستات.???

آجان #قهرمان زندگیم میشه یکبار دیگه صدام کنی?
یک تحویلدار بانک تعریف میکرد:
روزی ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ آﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ!

 ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ  ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ!

 ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟!

 ﮔﻔﺘﻢ:فرقی نمیکنه! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ!
رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭنج دیدﻩ ای داشت، 

 ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ… .
ﺑﻠﻨﺪﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ:

ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ.

ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ…

ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ!

ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ…
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ

ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ!
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺑﭽﻪ “ﭘﺪﺭ” ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ.

 

#ﭘــﺪﺭ است که ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺪﺍﺭد ﻭ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳش ﻧﻴﺴﺖ ….
ﺑﻲ ﻣِﻨَﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ #ﻏﺮﻳﺒﮕﻲ ﻫﺎﻳش ﻣﻲ ﮔﺬﺭد ﺗﺎ ﭘﺪﺭ ﺑﺎﺷد …
ﻭ ﭘﺸﺖ #ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻳش ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻲ ﮐﻨد…
خدایا بالاتر از بهشتت چه داری برای پدرم میخواهم.

تقدیم به همه باباها ..مخصوصا باباهای آسمونی. 

#پدرم_روزت_مبارک

 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1397-12-25] [ 04:10:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما