بسم الله الرحمن الرحیم
بسم اللهی گفت و حسینش را در آغوش گرفت دست راستش را کمی پایین کشید و به دستان حسنش رساند همیشه با وقار راه میرفت ،اما امروز باید هوای گام های کوچک حسن را هم داشته باشد نیم نگاهی به * خودش* انداخت ?
از وقتی زهرا یش را به *خودش* سپرده بود خیالش از بابت نور چشمی اش راحت بود ?
پا به پای چهار خورشید از خانه بیرون آمد
سلمان را دید که کمی عقب تر سر به زیر انداخت و “والله مُتِمُ نورِه ….."میخواند ?
نگاهی به نگاه نگران مردم مدینه انداخت هنوز خدای او را نشناخته اند که اینچنین از این پیکار هراس دارند! و اضطراب در جانشان موج میزند ?
ندای جبرئیل توی گوشش پیچید:” فقل تعالوا….” به مسیحیان بگو بیایند با همه قوم و قبیله شان بیایند اصلا با هرچه دارند و ندارند بیایند ?
تو هم برو با همه ی دارو ندارت برو با همه ی آنهایی که لیاقت دارند ضمیر متصل «نا» را یدک بکشند?
او هم بدون هیچ استخاره ای همه ی دار و ندارش را آورد *خودش* را حسن و حسینش را زهرایش را ☀️
لبخند ملیحی به امت نگرانش هدیه داد و راهی صحرا شد سر حسینش را به آغوش چسباند و بازو به بازوی خودش قدم برداشت ?
دیگر لازم نبود نگاهی به *خودش* بیاندازد اطمینان داشت تنها غیرت و ایمان است که قرین چشمهای *خودش* بوده و هست ?
کم کم به وعده گاهشان میرسیدند چیزی تا شروع پیکار نمانده ⌛️
حالا دیگر حسن هم محکم و تند قدم بر میدارد مسیحیان نجران مُصِر بودند حق را اینطوری بفهمند وگرنه او را چه به نفرین ؟؟؟؟ ⚖
برایشان دلیل آورد و از حق گفت اما به گوششان نرفت اینطوری شد که مباهله را پیش کشیدند ?
همه به صحرا میرویم زیر آسمان از خدا میخواهیم دروغگویان را لعنت کند??
به وعده گاه رسیدند اما خبری از مسیحیان نبود ⭕️
میدانست حق با اوست و جز راستی از کلامش نمی آید اما همه باید میفهمیدند
✅دروغگو کیست؟
✅ انفسنا یعنی چه ؟؟
✅خودش یعنی چه کسی؟؟؟
✅ اصلا مباهله نقشه ای بود که اول از همه، همه علی را *خودش* بدانند جانش نفس پیامبر
✅بعد مسیحیان حق را
هرجا که *خودش* میرفت دشمنان پا پس میکشیدند ⚜
پیامبر این بار سلاح نیاورده بود اما *خودش* را آورده بود تا همه بدانند حق با اوست حق با *خودش* حق با علی است.
✳️مسیحیان سر تسلیم در برابر پنج خورشید فرود آوردند و جزیه دادند و سر به زیر برگشتند
او هم با *خودش *حسنش حسینش و زهرایش سرافراز برگشت
#دلنوشته_مباهله
[جمعه 1399-05-24] [ 04:34:00 ب.ظ ]