از بهترین خوابهایی که داشتم، اونایی بود که خسته دراز کشیده بودم و مادرم چادرش رو میکشید روم تا بخوابم. از عطر چادرش مست میشدم. انگار یه واحد #مورفین! به آدم تزریق کردن؛
کاش “#ادکلن بوی مادر” داشتیم!
#مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که تخت دونفره نداشتن اما شب سرشون رو با شریک زندگیشون، روی یک متکا میذاشتن. عاشقانههاشون رو تو #اینستا و #واتساپ جار نمیزدن.
مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که به تدریج، قناعت و قانع بودن افتخار میکردند.
مادرهای ما یک میز پر از عطر ولاک و سرخاب وماتیک نداشتن اما بعد از حمام لپهاشون گل میانداخت و لباسهاشون بوی عطرِ حنا و #گلاب میداد.
مادرهای ما با کم وزیادِ زندگی ساختن و دَم نزدن؛ صبور بودن.
کیک تولد، کادو، ولنتاین و یا سالگرد ازدواج نداشتن، اما خندههاشون عمیق و از ته دل بود.
مادرهای ما هود و ماکروفر و ظرفشویی نداشتن، اما خونههاشون همیشه بوی تمیزی میداد. عطر ِغذاشون تا سر کوچه میومد. سبزی و نون تازشون همیشه تو سفره بود. شیشههای ترشیشون روی طاقچه چیده بود.
نگران مانیکور پدیکور ناخنهاشون نبودند. با دستهاشون کتلت درست میکردند، اونقدر خوشمزه که انگشتامون رو هم باهاش میخوردیم.
مادرهای ما واقعی بودند.
زندههاشون موندگار
رفتههاشون بهشتی
به افتخار تمام مادرها…????
[چهارشنبه 1399-05-22] [ 01:08:00 ق.ظ ]