#من_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم_را_دوست_دارم
به اهل #مکه خبر دهید که از ارتفاع کوه، آبشاری جریان یافته است که نقطه تلاقیِ خدا با زمین خواهد شد. مردی از عرب برمیخیزد تا ردای سبز رسالت را از دوش خود، بر شهر یخزده بتها بکشد تا در پناه آیه ها و سوره های نگاهش، روح منتظر بشر را به اشارتی، آسمانی کند.
به اهل مکه خبر دهید، مردی از بالا می آید تا قطره قطره، دریا را به جان قلب های سنگی بچشاند و خبر دهد از روزی که خواب از سر دیوارها خواهد پرید و پرندگان ایمان، در تمام زمین، نامه رسانِ #رسالت او خواهند شد.
ای اهل زمین! بگشایید انحنای بازوانِ خود را تا صراط مستقیم او را در آغوش گیرید!
محمد دگرگون کننده #ارزش ها
امروز، شهادت میدهم که نیست خدایی جز او و محمد صلی الله علیه وآله رسول و فرستاده خداست.
شهادت میدهم که سراپرده بهشت را به حرمت دستان امین محمد، بنا کرده اند.
مبعث، سپیده دمی است که خداوند، نامه سی جزئی خود را، به دست امین ترین بنده اش داد، تا دست زمین را به آسمان برساند.
محمد صلی الله علیه وآله ؛ یعنی انقلاب؛ یعنی صبحی که سیاهیِ #بلال_حبشی، روشنتر از آفتاب، در بلندای کعبه اذان میگوید و سنگهای تراشیده بت پرستان، در طبیعتِ لال خود فرو میماند. این صدای #جبرئیل است که میگوید: «اقرأ باسم ربک الذی خلق».
برخیز محمد!
پایداری در رسالت؛ رمز پیروزی تو
مبعث، پایان ماجرای دختران زنده به گور و آغاز تساوی سیاه و سپید، در قاموس محمد صلی الله علیه وآله بود؛ او که قطره قطره، برخلاف جریان آبهای زمانه حرکت میکرد.
آن روز، آغاز معرفی گل محمدی و ثبت نام وسعت او، در واپسین شناسنامه عشق بود
وقتی محمد صلی الله علیه وآله باشی، دیگر فرقی ندارد که سنگ و خاکستر، بر کوچه های عبورت سرریز کنند یا نکنند. تو جاری میشوی، تا باران خود را بر همه بباری؛ گرچه خشم درهای بسته، راه را بر تو ببندد.
از آن روز، تو، مراد و مقصود تمام غزل های عاشقانه قرآن شدی، سَر و سِّر خدا با تو را در الف - لام - میم و یا ـ سین خواندم و بوئیدمت که میگفتی:
دل به دل راه ندارند در این شهر؛ چرا؟ کیست بر هم زند این شیوه معماری را؟
محمد صلی الله علیه وآله؛ بزرگترین امانتدار الهی
#دهلیزهای_سیاه_جهل، از امشب در آفتاب عالمتاب محمدی، راهی به سپیده دمان باز خواهد کرد و خدیجه و علی و محمد، در اولین نماز جماعتِ دنیا، سر تعظیم به خدای کعبه فرود خواهند آورد، تا به یگانگی خالق عشق، اقرار کنند. دیری نخواهد پایید که صفوف موحدان، حلقه های لبیک را به دور خانه دوست، بیارایند. بارِ امانتی که آسمان، توانِ کشیدن آن را نداشت، بر دوش نازنینِ #احمد از صفین به اُحد و از #تبوک به #جمل و #خیبر کشیده خواهد شد.
آوای بخوان بخوانِ او میریزد
از غار، صدای گفتگو میریزد
میگفت فرشته: اقرأ باسم ربک
عشق است کز آسمان فرو میریزد
ـ یا محمد! حسن ختام #نبوت، نقطه آغاز تو بود؛ روزی که علف هایِ هرز مفاهیم جا افتاده را برکندی و خاک بشر را زیر و رو کردی تا تنها بذر وحدانیّت الهی را در آن رها کنیم.
ـ #مبعث؛ یعنی وساطت تو میان بنده و معبود. یا رسول اللّه! دستانم را بگیر تا بتهای باقیمانده دلم را بشکنم که خدای تو خریدار دلشکستگان است.
[پنجشنبه 1397-01-23] [ 10:57:00 ب.ظ ]